خاطرات من و نیلوفر
اگر تنهاترين تنها شوم باز خدا هست او جانشين همه نداشتنهاست.

در کشور من مردم با نفرت بیشتری به صحنه بوسیدن دو عاشق نگاه میکنند تا صحنه اعدام!

زیستن با این مردمان دردناک است.

دکتر علی شریعتی

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!نظر یادتون نره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

mimi & nili - خاطرات من و نیلوفر
نوشته شده در تاريخ شنبه 5 آذر 1398برچسب:, توسط mimi |

برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو.

برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه.

برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن .

برای عشق جون خودتو بده ولی جون کسی رو نگیر.

برای عشق وصال کن ولی فرار نکن.

برای عشق زندگی کن ولی عاشقونه زندگی کن.

برای عشق بمیر ولی کسی رو نکش .
برای عشق خودت باش ولی خوب باش.

mimi & nili - خاطرات من و نیلوفر
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 20 خرداد 1392برچسب:, توسط mimi |

وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ...صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی...
وقتی که 20 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم
سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این که منو از دست بدی وحشت داشتی
وقتی که 25 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ..
صبحانه مو آماده کردی وبرام آوردی ..پیشونیم رو بوسیدی و
گفتی بهتره عجله کنی ..داره دیرت می شه
وقتی 30 سالت شد و من بهت گفتم دوستت دارم ..بهم گفتی اگه راستی راستی دوستم داری
.
بعد از کارت زود بیا خونه
وقتی 40 ساله شدی و من بهت گفتم که دوستت دارم
تو داشتی میز شام رو تمیز می کردی و گفتی .باشه عزیزم ولی الان وقت اینه که بری
تو درسها به بچه مون کمک کنی
وقتی که 50 سالت شد و من بهت گفتم که دوستت دارم تو همونجور که بافتنی می بافتی
بهم نکاه کردی و خندیدی وقتی 60 سالت شد بهت گفتم که چقدر دوستت دارم و تو به من لبخند زدی... وقتی که 70 ساله شدی و من بهت گفتم دوستت دارم در حالی که روی صندلی راحتیمون نشسته بودیم من نامه های عاشقانه ات رو که 50 سال پیش برای من نوشته بودی رو می خوندم و دستامون تو دست هم بود
وقتی که 80 سالت شد ..این تو بودی که گفتی که من رو دوست داری..
نتونستم چیزی بگم ..فقط اشک در چشمام جمع شد
اون روز بهترین روز زندگی من بود ..چون تو هم گفتی که منو دوست داری

------------------------------------------
به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری
و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی
چون زمانی که از دستش بدی
مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی
اون دیگر صدایت را نخواهد شنید

mimi & nili - خاطرات من و نیلوفر
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 20 خرداد 1392برچسب:, توسط mimi |

اونی که عاشقش بودم از دست دادمش ، حالا اونی که منو داره دوستش دارم . . .

 

 

 

چه سخت اس در جمع بودن /  ولی در گوشه ای تنها نشستن

به چشم دیگران چون کوه بودن / ولی در خود به آرامی شکستن . . .

 

 

 

در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن / شرط اول قدم آن است که مجنون باشی . . .

 

 

 

تنهاییم را با تو قسمت میکنم ، سهم کمی نیست

گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست . . .

 

 

 

دوستت دارم نه در هوس / دوستت دارم نه در قفس

دوستت دارم تا آخرین نفس . . .

 

 

 

 

تقدیم به آن که دوری اش غمم ، خانه اش قلبم و فراموشی اش مرگم است

 
mimi & nili - خاطرات من و نیلوفر
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, توسط mimi |

اونی که عاشقش بودم از دست دادمش ، حالا اونی که منو داره دوستش دارم . . .

 

 

 

چه سخت اس در جمع بودن /  ولی در گوشه ای تنها نشستن

به چشم دیگران چون کوه بودن / ولی در خود به آرامی شکستن . . .

 

 

 

در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن / شرط اول قدم آن است که مجنون باشی . . .

 

 

 

تنهاییم را با تو قسمت میکنم ، سهم کمی نیست

گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست . . .

 

 

 

دوستت دارم نه در هوس / دوستت دارم نه در قفس

دوستت دارم تا آخرین نفس . . .

 

 

 

 

تقدیم به آن که دوری اش غمم ، خانه اش قلبم و فراموشی اش مرگم است

 

وقتی با خدا گل یا پوچ بازی میکنی، نترس!
تو برنده ای، چون خدا همیشه دو دستش پُره . . .

 


 


من منتظرت شدم ولی در نزدی / بر زخم دلم گل معطر نزدی
گفتی که اگر شود می آیم اما / مرد این دل و آخرش به او سر نزدی

 

 



دلتنگی چیست ؟ یادگاری از آنان که دوستشان داریم و از ما دورند!

 

 

 

چشمانت زمین محبت بودند و من جاذبه اش را وقتی سیب درخت دلم افتاد فهمیدم . . .

 

 

 


خوشتر از قالی کرمان غزلی ساخته ام
نخ به نخ زیر قدمهای تو انداخته ام . . .

 

 

در تمنای نگاهت بی قرارم تا بیایی / من ظهور لحظه ها را می شمارم تا بیایی
خاک لایق نیست تا به رویش پا گذاری / در مسیرت جان فشانم گل بکارم تا بیایی

 

 

 


گلی از شاخه اگر می چینیم ، برگ برگش نکنیم و به بادش ندهیم
لااقل لای کتاب دلمان بگذاریم و شبی چند از آن را هی بخوانیم
و ببوسیم و معطر بشویم ، شاید از باغچه ی کوچک اندیشه یمان گل روید . . .
 

mimi & nili - خاطرات من و نیلوفر

ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, توسط mimi |

 

 
من و همسرم یک زندگی عاشقانه داریم زیرا...

1 - برای همدیگر وقت صرف می‌کنیم‌.
2 - به همه می‌گویم که دوستش دارم‌.
3 - برای قدردانی از محبت‌هایش‌، نامة عاشقانه‌ای برایش می‌نویسم‌.
4 - در جمع از او تعریف می‌کنم‌.
5 - وقتی غمگین است سعی می‌کنم ناراحتی‌اش را بفهمم و او را درک کنم‌.
6 - همیشه در اتفاقات خوب و مهم زندگی او را سهیم می‌کنم قبل از این که دیگران چیزی بدانند.
7 - در همه مراحل زندگی باهم برنامه ریزی می‌کنیم‌.
8 - همواره مراقبش هستم و به نیازهایش توجه خاصی نشان می‌دهم‌.
9 - آرامش را در همه حال حفظ می‌کنم‌.
10 - باورهایم را نسبت به او همواره حفظ می‌کنم‌.
11 - پس از به پایان رسیدن روزهای پرتحرک‌، شب‌ها همه چیز را برایش تعریف می‌کنم‌.
12 - اولین کسی هستم که تولدش را تبریک می‌گویم‌.
13 - به کارهایی که برایم انجام می‌دهد توجه می‌کنم و قدردان محبت‌های او هستم‌.
14 - ازدواجمان را از موهبت‌های الهی می‌دانم‌.
15 - برای سلامتی‌اش صدقه می‌دهم‌.
16 - در یک مکان یادداشتی محبت‌آمیز برایش پنهان می‌کنم و او را راهنمایی می‌کنم تا پیدایش کند.
17 - در همه لحظات زندگی با گذشت رفتار می‌کنم‌.
18 - سعی می‌کنم که همیشه سرزنده و شوخ طبع باشم‌.
19 - کارهایی که نشان دهندة محبتم نسبت به اوست برایش انجام می‌دهم‌.
20 - هرگاه از او خیلی عصبانی هستم به نکات مثبتش هم فکر می‌کنم‌.
21 - اگر احساس کنم از وسایل شخصی‌اش چیزی کم دارد ولی خودش نمی‌خرد، حتماً برایش تهیه می‌کنم‌.
22 - همه هدایایی را که به من داده است‌، از صمیم قلب دوست دارم‌.
23 - همیشه دل آرام یکدیگر هستیم‌

mimi & nili - خاطرات من و نیلوفر
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, توسط mimi |

 

 

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

از خاطرات چه شد که فراموش شد پیام......با درد و رنج و غصه هم آغوش شد پیام
مُرد آرزوی وصل تو ای یار در دلش......در ماتم امید سیه پوش شد پیام
چون شمع نیم سوخته در رهگذار باد......از خشمِ پُر خروش تو خاموش شد پیام
نی اهرمن به یاد وی و نه فرشته ای......از یاد روزگار فراموش شد پیام
بگشای لب، بگوی حدیثی ز شور عشق......سر تا به پا به گفته تو گوش شد پیا

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

به یاد داشته باش انسان ها در کنار هم عاشقند و دور از هم عاشق تر ...

-----------------------------------------------------------------------------------------------

دل غمین


چه کسی می داند


زیر آوار کدامین اندوه پشت من خم شده است


دل من توفانی است


چشم هایم گریان


بغض


راه نفسم را بسته


سینه ام


مأمن اسرار غم انگیز خیال



نفسم



مونس آه حسرت



همه جا تاریک است



آسمان دل من بارانی است



کاش می شد


نفسی بی حسرت می کشیدم


آنگاه ....

mimi & nili - خاطرات من و نیلوفر
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, توسط mimi |
.: Weblog Themes By LoxBlog :.